» چهل حكمت رضوى
درباره ما

امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد قبول خدا و امام رضا (ع) قرار گیرد.
آمار وبلاگ
صفحات
دیگر امکانات
پخش زنده حرم

پایگاه جـامع محض رضا مهدویت امام زمان (عج) اوقات شرعی
پیج رنک گوگل
لوگوی حمایتی
چهل حكمت رضوى
+ نویسنده SeyedMuhammad در شنبه نوزدهم 11 1392 | نظرات (0)
به نام خدا
1ـ مِن اَخلاقِ الاَنبياء التَّنّظُّف
نظافت موجب پاكى جسم است
نظافت مايـه آرام جـان است
امـام هشتمين فرمود بـا خلق
نظـافت شيـوه پيغمبران است

2 ـ صاحِبُ النّعمَةِ يَجِبُ ان يُوَسِّعَ عَلى عِيالِهِ

توانگر را بوَد واجب كه بخشد
زن و فـرزند را از مال دنيـا
دهـد وسـعت به امر زندگانى
بـه شـكر نعـمت حى ّ تـوانا

به نام خدا
1ـ مِن اَخلاقِ الاَنبیاء التَّنّظُّف
نظافت موجب پاکى جسم است
نظافت مایـه آرام جـان است
امـام هشتمین فرمود بـا خلق
نظـافت شیـوه پیغمبران است

2 ـ صاحِبُ النّعمَةِ یَجِبُ ان یُوَسِّعَ عَلى عِیالِهِ

توانگر را بوَد واجب که بخشد
زن و فـرزند را از مال دنیـا
دهـد وسـعت به امر زندگانى
بـه شـکر نعـمت حى ّ تـوانا
3 ـ مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِن المَخلوقین لَم یَشکُر اللهَ عزّوجلّ
شـنیده ام که علـى بن موسـى کاظم
خدیو طوس، بفـرمـود نکته اى زیبـا
کسى که نیکویى خلق را نداشت سپاس
نکـرده است سپـاس خداى بـى همتـا

4 ـ الایمانُ اداءُ الفرائضِ و اجتِنابُ المَحارِم

فرمود رضــا امام هشتم:
انجام فرائــض است ایمان
دورى ز محرّمات و زشتى
پرهیز ز ناصواب و عصیان

5 ـ لَم یَخُنکَ الاَمین، وَ لکِن ائتَمَنتَ الخائِنَ

کسى که بیـم ندارد ز کردگار علیم
وِرا به خدمت خلق خدا مکن تعیین
امین نکرده خیانت، تو از ره غفلت
امین شمـرده خیـانت شعار بدآیین

6 ـ الصَّمتُ بابٌ مِن ابوابِ الحِکمة

زبـان تو گـر تحـت فرمان نباشد
خموشـى گزیـن، تا نیفتى به ذلـّت
على بن موسـى الرضا راست پندى :
سکوت است بابـى ز ابواب حکمت

7 ـ الاَخُ الاَکبرُ بِمنزِلةِ الاَب

برادر چو دانا و شد و آزموده
وِرا با پـدر مـى شمارش برابر
بگفتـا امـام بحق، نور مطلق
به جاى پـدر هست، مهتر برادر

8 ـ صدیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّه جَهلُهُ

بــ ه نزدیـک نـادان بـوَد تـار گیتى
ز دانـش بکـن گـیتـى تـار روشـن
بفرمود فرزنـد موســ ى بـن جعفـر:
تو را عقل یار است و جهل است دشمن

9 ـ التَّوَدُّدُ الى النّاسِ نِصْفُ العَقلِ

همیشـه در پـى تیـمـار بینـوایان باش
کمک به خلق، ز کردار خـالق احـد است
امام راست در این رهگذر، کلامى نغـز:
که در معاشرت خلق، نیمى از خرد است

10 ـ التَوَکُلُ اَن لاتَخافَ اَحداً اِلاّ اللهَ

بزن بـر لطـف حق دست توکل
کـه لطف ایـزدى باشد تو را بس
توکـل آن بـوَد کـاندر دو عالم
به غیر حق نـترسى از دگر کس

11 ـ اَفْضَلُ ما توصَلُ به الرَّحِمِ کفُّ الاَذى عَنْها

فرمـود رضـا ولـى ّ مـطـلق
گنجینـه علم و فضل و احسـان
بهتر صلـه رحـم به گیتى است
خـوددارى از گـزنـد ایشـان

12 ـ اَحسَنُ النّاسِ مَعاشاً مَن حَسُنَ معاشُ غیرِهِ فى معاشِه

بهتـرین رهـرو به راه زندگـى است
آن که همچـون شمع روشنگـر بـوَد
مردمـان در پرتـوش راحـت زینـد
زندگـى در خـدمتش بـهتـر بــ وَد

13 ـ العَقلُ حِباءٌ مِنَ اللهِ و الادَبُ کُلْفَة

رضـا سبـط پاک رسـول امین
که نتـوان سـر از خدمتش تافتن
بگفتا: خرد بخشش ایـزدى است
ادب را به کوشش تـوان یافـتن

14 ـ لَیسَ لِبَخیلٍ راحةٌ و لا لِحَسودٍ لَذّةٌ

بخل رنج است و حسادت محنت است
از ولـى ّ آمـوز درس عبـرتـــى
راحتـى در بخــل نتـوان یـافـتن
در حسـد هـرگـز نیـابـى لذّتــى

15 ـ مَا الْتَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ اِلاّ نُصِرَ اَعظَمُهُما عَفواً

عفــو آییـن بزرگـــان باشـــد
بـخشش آییـنـه دورانـدیـش اسـت
دو گـروهـى که به جنگنـد و ستیـز
نصرت آن راست که عفوش بیش است

16 ـ عَونُک لِلضَّعیفِ اَفضَلُ مِنَ الصَدَقَة

سخنـى دارم از امـام همام
کـه مفید است بهر هر طبقه
دستگیرى ز ناتوان و ضعیف
به یقین، بهتر است از صدقه

17 ـ المُؤمِن اِذا اَحسَنَ استَبشَرَ وَ اِذا اَساءَ استَغفَرَ

گر ز بخت بد به کس بد کرده اى
هان، مشـو نومیـد از درگاه ربّ
مـؤمن ار نیکى کنـد شادان شود
ور کند بد، مى کنـد بخشش طلـب

18 ـ المُسلِمُ الّذى سَلِمَ المُسلِمون مِن لِسانه وَ یَده

شـنو پند فرزند موسـى بن جعفر
امـام بحـق، مـاه بـرج امـامت
کسـى هسـت مُسلم که باشند مردم
ز دست و زبانش به امن و سلامت

19 ـ لَیسَ مِنّا مَن لَم یأمَن جارُهُ بَوائِقَه

به همـسایه نیکى کن اى نیکمرد
که همـسایه را بر تو حقها بوَد
از آن کس که همسایه ایمن نبُود
بـفرمود مـولا: نـه از ما بوَد

20 ـ التواضُعُ ان تُعطى النّاس مِن نَفسِک ما تُحبّ ان یُعطوک مِثلَه

چنان سـر کن اى دوست با نیک و بد
که باشـد ز تـو نیک و بد در امـان
تـواضع چـنان کن به خـلق خـداى
که خواهـى کنـد خلق با تو چنـان

21 ـ مِن علاماتِ الفقیهِ الحُکم و العِلم و الصَّمت

بصیـر بـاش به احکـام دین حق که خداى
از آن فقیه که دانا به حـکم اوست رضاست
نشـانـه هـاى فقـاهـت به نزد پـیر خرد
قضـاوت بحـق و دانـش و سکوت بجاست

22 ـ الصَّفح الجمیلُ العفوُ مِن غیرِ عِتاب

عفو چون کرده اى خطاب مکن
کار بـى جا و نـاصـواب مکن
وه چه نیکوسـت، عفـو بى منّت
عفو کـردى اگـر، عتـاب مکن

23 ـ لایَأبَى الکرامَةَ الاّ الحِمارَ

بشـنـو کـلـام نـغـز فـرزنـد پیمبر
گفتـار او روشـنـگـر شبهاى تار است
جز مردم احـمـق نتـابـد رخ ز احسان
هر کس کند احسان مردم ردّ، حمار است

24 ـ السّخى ّ یأکُل مِن طَعامِ الناس لِیأکُلوا مِن طَعامِه

سخـى مى خورد نان ز خوان کسان
که مردم به رغبت ز خوانش خورند
بخیــ ل از سـر بخـل نان کسـى
نیـارد خـورد تا که نانش خورنـد

25 ـ السّخى ُّ قریبٌ مِن اللهِ، قریبٌ مِن الجنّة، قریبٌ مِن الناسِ

سخـاوتمنـد هرگز نیست تنهـا
که تنـهایى نصیب دیگران است
سخـى باشد قریـب رحمت حق
به نزدیک بهشت و مردمان است

26 ـ صدیقُ الجاهِلِ فى التَّعَب

به نـادان مکـن دوستى ، چون تـو را
گـدازد ز کـزدار خـود روز و شب
بگفتـا علــ ى بن موسـى الـرضـا
رفاقـت به نـادان غـم اسـت و تعب

27 ـ اَفضَلُ العَقلِ معرفَةُ الاِنسانِ بِربّه

ز خـاطر مـبر شـکـر یزدان پـاک
که شـکـر نعـَم نعمـت افزون کنـد
بهین دانش اى دوست، آن دانشى است
که ات رهـبرى سوى بـى چـون کند

28 ـ مَن رَضى َ بالیَسیرِ مِنَ الحَلال خفّت مَؤونتهُ

رضـا بـاش بر داده کردگـار
کـه خشنـودى از حق بوَد بندگى
اگر شـاد گـردى به اندک حلال
سبـک بـگـذرى از پل زندگـى

29 ـ مَن رَضى بالقَلیل مِن الرِزقِ قُبِلَ منه الیسیرُ مِنَ العمَل

کلامـى شنـو از شهنشاه طـوس
ولـى ّ خـداونـد و سبـط رسـول
چون بر رزق اندک رضایى ، خداى
کنـد طـاعـت انـدکـت را قبول

30 ـ الصَّمتُ یَکسبُ المحبّةَ و هو دلیلٌ على کُلِّ خیرٍ

ز حسن خموشى و اوصاف آن
چنین گفت شاه خراسان، رضا
خموشـى به بار آورَد دوستـى
شـود رهگشـاى همه خوبهـا

31 ـ مَن حاسَبَ نَفسَه رَبِحَ و مَن غَفَلَ عَنها خَسِرَ

تواى که دیده فرو بسته اى ز کرده خویش
همیشـه زشتـى احـوال دیگران بینـى
حساب نفس بداندیش کن که سـود برى
شوى چو غافل از اعمال خود زیان بینى

32 ـ مَنِ اعتَبَرَ اَبصَرَ وَ مَن اَبصَرَ فَهِمَ و مَن فَهِمَ علِِمَ

امام راسـت کلامـى که مرد بـاتدبیر
هزار نکتـه از آن یک کلام مى خـواند
کسى که عبرت گیرد بسـى شـود بینا
کسـى که بینــا گردد بفهمـد و داند

33 ـ افضَلُ المالِ ما وُقى َ به العِرضُ

توانـگر را بگـو امروز کـن ایثار سیم و زر
که فردا سیـم و زر در اختیـار دیگـران باشد
بهین مـال آن بوَد کان موجب حفظ شرف گردد
اگر در راه دیگر صرف شد، حاصل زیان باشد

34 ـ المُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَم یُخرِجهُ غَضَبُهُ مِن حَقّ

سخنـى بشنـو از امـام غریـب
تا شـود علم و دانشـت افـزون
مـرد مـؤمن اگر به خشـم شود
نـرود از طریـق حـق بیـرون

35 ـ المُؤمِنُ اِذا قَدرَ لَم یَأخُذُ اَکثَرَ مِن حَقّه

نکـته اى بشنـو ز فرزند رسـول
آن که مـردم را امـام و پیشواست
گـر که قـدرت دست مؤمن اوفتاد
بیشتر از حـقّ خود هرگز نخواست

36 ـ النّظَرُ الى ذرّیّةِ محمّدٍ عبادَةٌ

بکـن عادت به کردار بزرگـان
که نتوان کرد آسان ترک عـادت
نظر کـردن به فرزنـد پیمبـر
بوَد در پیش مرد حق، عبادت

37 ـ اِنّما الحِمیَةُ مِن الشَّى ءِ الاِقلالُ مِنهُ

شنـو از علـى بن موسى الرضـا
کلامى که افزادیت عقـل و هـوش
چو پرهیز خواهـى کنى از خوراک
به کـم خوردن خوردنیهـا بکـوش

38 ـ لایَعدمُ العُقوبَةَ مَن اَدرَعَ بالبَغى ِ

گو به آن کس که ظلـم کرد فزون
کـه عقـوبـت نـبـوده نشمـارد
گـر بخـواهـد زیَـد به آرامـش
کیـفـر روزگـار نــگــذارد

39 ـ لاتَطلُبوا الهُدى فى غَیرِ القُرآنِ فَتَضِلّوا

بـگـفـتـا رضـا، ماه برج ولایت
هدایـت مجـوییـد از غیـر قـرآن
بـجـز راه قـرآن مـپـویید راهى
کـه گـمراهى آخر بوَد حاصـل آن

40 ـ مِن عَلامةِ ایمانِ المُؤمِنِ، کِتمانُ السِّر و الصَّبرُ فى البأساء و الضرّاء و مُداراة النّاس

از عـلامـات مرد حق باشد
رازدارى و صـبر بر سختى
با مـدارا بـه مردمان پویـد
راه آزادگـى و خـوشبـختى

نظم اشعار از على باقرزاده (بقا)
منبع: www.imamreza.net


دسته: سخنان
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
X